سلام به دوستای عزیزم
در مسیر توحید هستیم
در قسمت دوم سریال سفر به دور ایران که خودم مشتاق بودم ببینم داستان چیه ، ما در حال انجام تمرین سفر کردن هستیم . شاید خیلی ها به این فکر کنن با دیدن این قسمت یا با خوندن این متن که مگر تمرین سفر کردن هم داریم . ولی من با درک قانون به این آگاهی رسیدم که برای هر کاری که می خوایم انجام بدیم قبلش یه آمادگی داشته باشیم . چرا باید آماده باشیم ؟ برای اینکه وقتی آماده هستیم می تونیم مسائل رو براحتی در زمان آینده حل کنیم .
حالا می خوام بیشتر در مورد آمادگی صحبت کنم که خودمون با تمرین سفر به درک این آمادگی بیشتر پی بردیم . بیایید در نظر بگیرید که یک ورزشکار حالا در هر رشته ای که فعالیت داره ، قراره بره یک مسابقه محلی یا مسابقه کشوری یا جهانی داشته باشه . اما هیچ فعالیت تمرینی برای اینکه ذهنش آماده باشه یا مثلا جسمش و عضلاتش اماده روبرو شدن با شرایط مسابقه داشته باشه نداره . چه اتفاقی برای این ورزشکار می افته ، معموله ، نمی تونه حتی مسابقه رو براحتی بازی کنه ، چون نه با قواعد بازی آشناست نه با خطاها آشناست ، نه با محیط زمین یا ورزشکار ها آشناست ، در کل با هیچی آشنایی نداره و از نظر ذهنی دچار استرس بسیار بالایی میشه و چون استرس توان جسمی رو هم از آدم می گیره ، این فرد به هیچ عنوان نمی تونه بازی کنه و مجبوره فقط بشینه بازی بقیه رو تماشا کنه .
ما وقتی می خواستیم سفر رو شروع کنیم ، قبلش یک چادر مسافرتی بسیار کوچیکی داشتیم که برای بچه ها استفاده می شد . یعنی بچگانه بود . ولی اولش گفتیم این ابزار رو الان ما در اختیار دایم بیاییم ازش استفاده کنیم فعلا تا ببینیم چطور ، ما اصلا روحیه مون با چادر زدن اوکی هست یا نه . خلاصه شروع کردیم هر روز صبح با شور و اشتیاق می رفتیم چادر می زدیم و تمرین در چادر بودن و فعالیت در چادر رو انجام می دادیم . بعد از چند روز که چادر مسافرتی کوچیک رو تمرین کردیم هدایت شدیم به چادری که در فیلم دیدید . یک چادر زد آب و خوش رنگ و سه نفر خواب و کلی امکانات و آپشن هایی که در فیلم دیدید . و هر روز تا روز سفرمون این چادر رو برپا می کردیم . جالبه بدونید که ما حتی در روزهای باورنی هم چادر رو می بردیم بیرون می زدیم در زمان باد هم این کار رو می کردیم تا با شرایط چادر زدن در زمانی که افتابه در زمان یکه بارونیه در زمان یکه باد شدیده یا حتی در زمین هایی که ممکنه خیس باشه ، سنگلاخی باشه ، در واقع می خواستیم با هر شرایطی روبرو بشیم که اگر در طول سفری که در نظر گرفتیم برای خودمون این امادگی رو داشته باشیم که اگر بارون بود چکار کنیم و چه تصمیمی بگیریم یا مثلا هوا باد بود چطور یا مثلا مکانی خاص بود چطور قراره باهاش روبرو بشیم .
می خوام از درک قانون بگم . قانون اینه که ما هر چیزی که آمادگی دریافت اون رو داشته باشیم دریافت خواهیم کرد . حال این می تونه رابطه عاطفی باشه ، می تونه سفر کردن باشه ، می تونه کسب و کار باشه ، می تونه سلامتی باشه ، می تونه عزت نفس باشه . هر چیزی که برای ما قابل تمرنی هست اگر تمرین کنیم می تونیم اون رو داشه باشیم ، ولی اگر تمرین انجام ندیم ما در شرایطی قرار نمی گیرم که اون تجربه رو داشته باشیم . مثلا شبیه اون ورزشکار که اگر تمرینات رو انجام نداده باشه ، نمی تونه حتی به مسابقه اعزام بشه ، اگر هم اعزام بشه بدنش و ذهنش و عزت نفسش این آمادگی رو نداره که بخواد مسابقه بده و یا حتی مسابقه رو ببره . در نتیجه احتمال شکستش بسیار بالاست .
حالا جالبه بدونید که ما با تمرین کردن می تونیم اون شرایطی که ممکنه باهاش روبرو بشیم رو بفهمیم و اگر لازمه ابزاری یا امکاناتی یا شرایطی رو داشته باشیم رو فراهم کنیم تا در زمانی که در سفر هستیم نگیم ای کاش این وسیله رو داشتیم یا ای کاش این موقعیت و آمادگی رو داشتم . در مورد رابطه عاطفی هم همینطوره . وقتی ما رابطه رو تمرین می کنیم ، آرام آرام با شرایط برخورد با یک فرد جنس مخالف یا خانمی که یا آقایی که قراره باهاش رابطه عاطفی داشته باشیم پیدا می کنیم . حالا ممکنه این سوال پیش بیاد که مگه این هم آمادگی لازم داره ؟ بله که داره . حالا اجازه بدهید بیشتر در مورد این موضوع صحبت کنیم . ما در دوره ایمانی که عمل می آورد مفصل در مورد رابطه داشتن صحبت کردیم و گفتیم که چطور میشه که یک رابطه عاطفی شکل می گیره و ما نمی خوایم خیلی بیشتر در مورد این موضوع صحبت کنم . فقط می خوام در مورد اینکه وقتی که ما با خودمون در صلح باشیم به رابطه ای هدایت خواهیم شد که برای ما مناسبه ، ولی کار فقط به اینجا ختم نمی شه ، ما وقتی فهمیدیم که دوست داریم با فردی رابطه عاطفی داشته باشیم ، یا هداست شدیم به فردی که قلب ما میگه این همون فرده ، یک دفعه ای نمی تونیم وارد رابطه عاطفی بشییم و بگیم خوب بریم سراغ زندگی مون . لازمه که کمی در مورد اون فرد و اخلاقیات و افکارش و اعتقاداتش آشنا بشیم و بدونیم که چی هست . و این روند حتما ارام آرام اتفاق بیافته . یعنی این آرام آرام بودن روند همون تمرین کردن رابطه است . وقتی روز اول قراره که با این فرد ملاقاتی داشته باشیم قرار نیست کل روز باهاش باشیم . اول یک ساعت باهاش هستیم و ممکنه هفته ای فقط یکبار هم رو ببینیم و کمی بعد هم تعداد دفعات بیشتر میشه و هم مدت زمان با هم بودنمون بیشتر میشه و این روند هر روز و هر هفته قدرت و سرعت بیشتری به خودش می گیره . یعنی اینجا تکامل با هم بودن رو می تونیم طی کنیم تا هم از افکارش و اخلاقش و روحیاتش یه شناختی داشته باشیم و هم فرد مقابل ما رو بشناسه که چطور فردی هستیم . آیا اگر به هم هدایت شدیم واقعا فرد مناسبی برای هم هستیم که یک عمر زندگی رو با لذت و خوشی سپری کنیم یا نه . جالبه بدونیم که وقتی داریم تمرین انجام می دیم لازمه که فقط به نکات مثبت اون فرد یا اون شرایط توجه کنیم . چون قانون اینه که به هر چیزی توجه کنیم از جنس همون شرایط رو تجربه می کنیم . و وقتی که با فردی در رابطه هستیم و مدام نکات مثبت اون فرد رو بهش توجه کنیم ما همواره در حال خلق نکات مثبت هستیم . یعنی این تمرین کردن باعث میشه که اولا بدونیم که این فرد یا اون شرایط یا اون سفر چه نکات مثبتی داره و بیشتر از این نکات در ذهنمون پرورش بدیم تا به نکات مثبت بیشتر هدایت بشیم و اگر هم تضادی بود که قراره باهاش برخورد کنیم الان بهش برخورد کنیم و نکته مثبتی از دل این تضاد دربیارم و ذهنمون رو عادت بدیم که اگر در طول مسیر به تضادی برخورد کردیم بتونیم نکات مثبت رو بهش یادآوری کنیم . چون قانون اصلی و کلی اینه که احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب و احساس بد مساوی است با اتفاقات بد . پس وقتی ما داریم به نکات مثبت این فرد در شروع رابطه عاطفی توجه می کنیم به احساس بهتری می رسیم و چون احساس ما بهتره به اتفاقات و رفتار و اخلاقیات بهتری هم هدایت خواهیم شد .
پس می بینیم که این تمرین کردن فقط مال سفر نبوده بلکه مال کل زندگی ماست . ما برای اینکه یک خواننده باشیم باید تمرین کنیم ، برای اینگه در درس ها موفق باشیم باید تمرین کنیم ، اگر می خواهیم در ورزش حرفی برای گفتن داشته باشیم باید تمرین کنیم . این قانونه که وقتی داری تمرین می کنی یعنی داری پیشرفت می کنی . ولی اگر تمرین انجام نمیشه یعنی داریم حرف مفت می زنم . می دونید باز هم یاد دوره ایمانی که عمل می آورد یا کتاب ایمانی که عمل می آورد می افتم که چقدر کار انجام دادیم تا سفر کردن رو یاد بگیریم . وقتی ایمان داریم که می تونیم کاری انجام بدیم حتما بهش عمل می کنیم . عمل کردن از یک قدم کوچیک شروع میشه نه از یک قدم بزرگ . ما با یک ایده سفر کردن یک سفر بزرگ رو در همون لحظه نمی تونیم رقم بزنیم ، بلکه یک ایده کوچیک مثل خریدن چادر یا رفتم به یک مکان نزدیک برای چادر زدن یا مثلا بعدش میشه یک کم دورتر بری چادر بزنی یا در زمانی که بارونه یا هوا ابریه چادر بزنی و کلی ایده گه برای این مثلا میشه زد .
ما قراره با تمرین کردن آماده باشیم برای یک پله بالاتر ، وقتی در پله بالاتر هستیم تمرین همچنان ادامه داره تا زمانی که به اون هدف نهایی برسیم . یک سخنران که می خواد در مورد موفقیت صحبت کنه قبل از هر چیز اگر فقط از روی کتاب داره سخنرانی می کنه به نظر من حرفش با عملش یکی نیست . چون فقط کسی می تونه در مورد موفقیت حرف بزنه که خودش به اون مرحله رسیده باشه و قبل از رسیدن به اون نتیجه حتما کلی تمرین کرده و مراحلی رو طی کرده و کلی در مورد اون مراحل حرف زده و کلی نکات یکه باید یاد می گرفته یاد گرفته و انقدر حرف زده تا تونسته روند حرف زدن رو یاد بگیره و در عمل هم که موفقیت های زیادی داشته و می تونه در مورد چیزهایی حرف بزنه که واقعیه و چیزی که ار دل برآید بر دل نشیند . حالا اگر کسی فقط بیاد حرف بزنه و هیچ تجربه ای نداشته باشه ، شاید عده اندکی حرف هاش رو باور کنن ولی به مرور زمان چون نتیجه این فرد قابل رویت نیست ، حرف هاش هم خریداری نخواهد داشت . یک سخنران فقط حرف زدن نیست که تبدیل به سخنران می کنه ، هزاران کتاب می خونه و از دل این کتاب ها کلی تمرین برای خودش می سازه و نتیجه خلق می کنه و میاد در مورد نتایج حرف می زنه .
ما در دوره ایمانی که عمل می آورد یا کتاب ایمانی که عمل می آورد فقط از نتایجی صحبت کردیم که خلق کردیم . در مورد چیزهایی که بدست نیاوردیم و نتیجه ای برای ما نداشه حرف نزدیم . چون حرف بدون نتیجه حرف مفته . ما وقتی این قانون رو فهمیدیدم که ایمان و حرف بدون عمل حرف مفت است ، تمام تلاشمون این بوده که اول خودمون قوانین رو تمرین کنیم و تجربه کنیم و نتیجه بگیریم و بعد که نتیجه حاصل شد بیاییم بگیم که آقا قانون اینه و نتیجه اینه . حالا چطور بهش رسیدیم با تمرین کردن . یعنی تمریناتی که ما رو به نتیجه رسونده اینه . حالا هر کسیی با توجه به ایده ها و هدایت هایی که میشه می تونه تمریناتی رو برای خودش طراحی کنه . قانون ثابته ولی تمرینات می تونه متغیر باشه . چون شرایط هر فرد و امکانات و روحیات و افکار و اعتقادات اون فرد فرق می کنه با دیگران ، پس ایده هایی که بهش داده میشه هم فرق می کنه .
ولی این رو بدونیم که قوانین ثابت هستند ، قانون باور و افکار ثابته و فقط جنس افکار و جنس احساسات فرق می کنه و درجه این اعتقادات و ایمان فرق می کنه ، و گرنه قانون یکیه و میگه تو باور کن منم به باور و افکار غالب تو پاسخ بدم تا الهامات رو دریافت کنی و حرکت کنی برای خلق نتیجه .
در این متن خواستم بگم که آقا هر قدمی که بر می داریم یک تمرین هست برای مرحله بعد . لازمه که جدی تمرین کنیم تا بتونیم نتیجه رو به درستی خلق کنیم . به اندازه ای که ایمان داریم حرکت و تمرین می کنیم و به همون اندازه هم نتیجه بوجود میاد .
هر کجا که هستید در پناه الله یکتا باشید . خدانگهدارتون باشه .